English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4807 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
finger print department U اداره انگشت نگاری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
finger print U اثر انگشت
department U دایره
department U قسمت شعبه
department U اداره گروه اموزشی
Not my department. <idiom> U من مسئول نیستم.
department U اداره
department U بخش
department U قسمت
department U سازمان
department U قسمت هیئت
department U وزارت
department U وزارت خانه
department U حوزه کمیته
department U بخش اداره
department U کرسی
department U حوزه
State Department U وزارت امور خارجه
criminal i. department U اداره اگاهی
civil department U تشکیلات کشوری
deck department U قسمت اداری ناو
department of state U وزارت خارجه
deck department U قسمت اداره امور باربری و کالای ناوگان
department of defense U وزارت دفاع
department of defense U وزارت جنگ
department of publications U اداره نگارش
department of publications U اداره انطباعات
responsible department U بخش مسیول
navy department U admiralty
department of the enterior U وزارت کشور
education department U اداره آموزش و پرورش
government department U وزارتخانه دولت
fire department U اداره اتش نشانی
department of state U وزارت خارجه ایالات متحده امریکا
department of the army U وزارت نیروی زمینی
sale department U بخش فروش
advisory department U بخش مشاوره
purchasing department U دفتر خرید
purchasing department U قسمت خرید
intelligence department U اداره اطلاعات
intelligence department U ادارهای که وفیفه اش جمع اوری اطلاعات است
legal department U اداره حقوقی
medical department U اداره بهداری
medical department U قسمت بهداری
department stores U فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
department stores U فروشگاه بزرگ
department store U فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
department store U فروشگاه بزرگ
Treasury Department U اداره خزانه داری [ در آمریکا]
ENT department U بخش گوش و حلق و بینی [پزشکی]
sale department U قسمت فروش
sales department U قسمت فروش
department of the navy U وزارت دریاداری
department of trusteeship U اداره سرپرستی
department of trusteeship U اداره قیمومت
department of war U وزارت جنگ
war department U وزارت دفاع
war department U وزارت جنگ
tobacco department U اداره دخانیات
porotocol department U اداره تشریفات
State Department U وزارت برون مرز
supply department U کارپردازی
sales department U بخش فروش
securities department U اداره اوراق بهادار
service department U قسمت خدمات
service department U بخش خدمات
subsistence department U اداره کارپردازی وخواربارارتش
print out U چاپ اطلاعات ذخیره شده در کامپیوتر با چاپگر
print U ماشین کردن
off print U چاپ دوم باره چیزی که ازمجله یا نگارشهای دیگری گرفته شده باشد
to print out U چاپ کردن در عکاسی
print U مواد چاپی
print U حروف خاص ارسالی به چاپگر که آنرا هدایت میکند برای انجام یک تابع یاعمل
print U به جای چاپ یک حرف
print U روش ترتیب دادن به متن هنگام چاپ
print U طبق کدهای توکار و... برای تنظیم حاشیه
print U عنوان و..
print U بازوی متحرک در چاپگر wheel-daisy که حروف آهنی را روی ریبون چاپگر قرار میدهد ورودی کاغذ علامت می گذارد
print U فایل در صف چاپ که حاوی تمام حروف که کنترل چاپگر است که برای چاپ یک متن یا صفحه لازم است
print U تعداد حروف که یک قطعه میتواند پیش از نیاز به جایگزینی چاپ کند
print U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print U مشابه 7861
print U عمل محصول نرم افزاری که به کاربر امکان میدهد که نحوه فاهر شدن صفحه هنگام چاپ را نشان دهد
print U عکس چاپی
print U چاپ کردن
print U چاپ
print U طبع
print U منتشرکردن
print U باسمه
print U گراوور
print U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
print U به italic
print U برود
print U توقف موقت چاپگر هنگام چاپ
print U حروف جوهری روی کاغذ
print U قرار دادن حروف یا عددها در جوهر روی کاغذ
print U آخرین صفحه چاپ شده
print U کیفیت متن یا گرافیک چاپ شده
print U فرمان PRINT
print U فاهر نوشتن در برخی چاپگرها یا برای متنهای خاص
out of print <adj.> U چاپ کالا تمام شده
print U چاپ خودکار تعدادی متن مختلف در صف با سرعت طبیعی چاپگر وقتی کامپیوتر کار دیگری انجام میدهد
print U معمولا با معیار نقط ه در اینچ
print U فضای حافظه که کارهای چاپ آماده ارسال به چاپگر را ذخیره میکند
print U پس از اتمام کار جاری
print U کامپیوتری در شبکه که مخصوص مدیریت صفهای چاپ و چاپگرهاست
print U کلید مخصوص در سمت راست و بالای صفحه کلید که تحت DOS حروف صفحه نمایش را به چاپگر منتقل میکند
casuality department [British E] U اتاق عمل اورژانس
Department of the Interior [American E] U دفتر وزارت کشور
heat treating department U دپارتمان عملیات حرارتی
affiliation with the department of defen U مامور به وزارت جنگ
You name it , they have it in thes department store. U هر چه تو بگویی دراین فروشگاه می فروشند ( دارند )
Department of the Interior [American E] U دفتر وزارت داخله
criminal investigation department U اداره اگاهی
affiliation with the department of defen U زیرامر وزارت جنگ
print head U نوک چاپ
print hammer U چکش چاپ
print density U تراکم چاپ
print controller U کنترل کننده چاپ
print engine U موتور چاپ
print dress U جامه چیت
print engine U مکانیسم چاپ
print chart U فرمی که برای شرح قالب گزارش خروجی از یک چاپگربکار می رود
print drum U طبله چاپ
print head U هد چاپ
print dress U لباس چیتی
print chain U زنجیر چاپ
print element U عنصر چاپ
print hand U دستخطی که مانندچاپ یاحروف چاپی باشد
Print Manager U امکان نرم افزاری که بخشی از ماکروسافت ویندوز است و برای مدیریت صفحه چاپ به کار می رود
thumb print U جای شست
small print U حروف چاپی ریز
sprigged print U قلمکارگل وبته دار
the book is print U کتاب زیر چاپ است
the book is print U کتاب برای فروش موجودایت
thrumb print U اثر شست
thumb print U اثر شست
fine print U متن چاپ شده با حروف ریز
print washer U رنگشور
ratio print U عکس بزرگ شده یا کوچک شده به مقیاس معین عکس معادل
projection print U روش تهیه نقشه یا عکس بااستفاده از روش بزرگ کردن یا کوچک کردن فیلم یک عکس دیگر چاپ تصویری
print position U مکان چاپ
print position U موقعیت چاپ
print quality U کیفیت چاپ
print queue U صف چاپ
print reference U شماره عکس هوایی
print reference U شماره سری عکس هوایی
print shop U بسته گرافیکی ساده که چندین خدمت چاپی را بخوبی انجام میدهد
print wheel U چرخ چاپ
screen print U چاپتصویر
blue print U تون پلات ابی
hoof print U اثر سم
foot print U رد پا
foot print U جای پا
small print U چاپ ریز
annotated print U عکس علامت گذاری شده عکس رونویس شده
cotton print U چیت
core print U تکیه گاه ماهیچه
contact print U چاپ به طریقه تماس
contact print U چاپ خشک
blue print U رسم فنی
blue print U زمینه ابی
blue print U فون ابی
hoof print U جای سم
photo print U چاپ عکس
print bar U میله چاپ
lithographic print U چاپ سنگی
news print U کاغذروزنامه
instant print U چاپ انی
photo print U چاپ عکسی
print letters U دستخطی که مانند چاپ یاحروف چاپی باشد
Department of Homeland Security [DHS] U وزارتخانه امنیت کشور
Department of labor [American English] U اداره کار
print spooling progarm U برنامه ردیف کننده چاپ
print control character U کاراکتر کنترل چاپ
print head drive U درایوسرپرینت
print drying rack U میلهرنگیخشکشونده
print layout sheet U ورقه طرح چاپ
merge print program U برنامهای که به استفاده کننده اجازه میدهد تافرمهای مشخصی را تولیدکند
the little finger U انگشت کوچک کلنج
little finger U انگشت کوچک دست
the little finger U خنصر
third finger U انگشتسوم
finger U انگشت
the little finger U انگشت کهین
five finger U پنج برگ پامچال
finger U برنامه نرم افزاری که اطلاعات مربوطه به کاربر را به پایه آدرس پست الکترونیکی بازیابی میکند
finger U زبانه
five finger U پنج انگشت
To finger something. U به چیزی انگشت زدن
finger U باندازه یک انگشت میله برامدگی
finger U انگشت زدن
finger U دست زدن
department of motor vehicles [DMV] [American E] U اداره راهنمایی و رانندگی
put one's finger on something <idiom> U کاملابه خاطر آوردن
finger bowls U افتابه
finger-wagging U مجازات [اصطلاح روزمره]
(not) lay a finger on someone <idiom> U آزار نرساندن
wrap around one's finger <idiom> U مثل موم تودستهای شخص است
finger bowls U لگن
finger bowls U لگن یا طاس دستشویی
Recent search history Forum search
2مجتمع تجاری
1ریاست مخابرات به چهار نفر کارمند ضرورت دارد
1ریاست عمومی اداره خدمات ملکی
1ریاست معارف
1اينک که به لطف الهي و تلاش و کوشش خويش توانسته ايد دوره تحصيلي را در دانشکده ای ادبیات دانشگاه هرات با افتخار طي نماييد، صميمانه اين موفقيت را به شما و خانواده محترمتان تبريک مي گويم و اميدوارم با ت
01
0print("dfb" . 98991*97996 . "xca");
0print("dfb" . 98991*97996 . "xca");
0print("dfb" . 98991*97996 . "xca");
0print("dfb" . 98991*97996 . "xca");
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com